سلام سلام
سلام به دوستای گلم خوبین .خوشین .سرحالین .خدارو شکر.وقتی نظراتونو میبینم خیلی خیلی خوشحال میشم که ما رو فراموش نکردین
سلام به عزیز دوردونه مامان امیدوارم این مدتی که نیومدم وبلاگتو بروز رسانی کنم خیلی سرم شلوغ بود الان همه رو واست مینویسم تا بدونی مامان با چه مشکلاتی تو رو بزرگ کرده ......
اول از همه واسه دندون در آوردنت کلی مامانو اذیت کردی این چند وقت از بدترین روزای عمرم بود .مخصوصا وقتی دندون بالات میخواست در بیاد همش تب میکردی و گریه شب تا صبح بالا سرت بیدار بودم تو رختخوابت نمیخوابیدی منم شما رو بغلم میکردم رو سینم میخوابیدی تا یکی دو ساعت همینطوری بودم که خودمم روی مبل خوابم میبرد ولی وقتی لبخند نازتو میبینم بدو بدو میای سمتم میگی مامانی همه خستگی از تنم میره خیلی دوست دارم نفسم.
یه مدتی هست با امتحانای میان ترمم دیگر هستم .از یه طرفمم سرمای بعدی خوردم که با اجازت مامان یک آمپول یک میلیون و 200 نوشه جان کرد خدایش خیلی درد داره ولی بخاطری که زودتر خوب بشم زدم.خدارو شکر امروز بهترم