سومین سالگرد ازدواج
این بار دلم می خواد فقط از تو بنویسم... . تویی که سه سال تمام در کنارت نفس کشیدم...خندیدم...گریه کردم...زندگی کردم.
تویی که با مهربونی ِ چشمات به قلبم آرامش دادی. تویی که گاهی برام سنگ صبور بودی و به تمام دغدغه هام با جون و دل گوش می کردی...و گاهی مثل یه پسربچه ی تخس سر به سرم می ذاشتی و لجم رو میاوردی...
الانم یه عزیزه دل به جم ما 2 نفر اضافه شده که واسش میمیریم ما یه خونوادی خوشبختیم
همسفر روزهای زندگانی ام از تو به خاطر تمام لحظات شادی که به زندگی ام بخشیدی سپاسگذارم. دوستت دارم تا ابدیت... .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی