آینازآیناز، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

آیناز نفس مامان و بابا

آیناز گلی تا الان

  تاریخ تولد ٩١/٠٥/٣٠ تاریخ تولد به میلادی  ٢٠١٢/٠٨/٢٠ روز تولد  دوشنبه سن ١ سال و ١ ماه ١٢ روز از تولد شما چقدر گذشته ؟؟؟ چند ماه :  13 ماه چند هفته : 58 هفته چند روز : 408 روز چند ساعت : 9,805 ساعت چند دقیقه : 588,320 دقیقه چند ثانیه : 35,299,200 ثانیه چند روز تا تولد شما باقی مونده؟!  322 روز اطلاعاتی در مورد ماه تولد شما سمبل : شیر عنصر : آتش سیاره : خورشید عضو آسیب پذیر : قلب و پشت بدن رنگ : زرد گل : آفتابگردان حیوان : گربه سانان         ...
15 مهر 1392

عشق مامان

سلام سلام به دوستای گلم سلام به گل دختری مامانی که هیچوقت ما رو با نظراشون از یاد نمیبرن...... عسل مامان این روزا سرم خیلی شلوغه کمتر میتونم بیام تو وبلاگت الان واست میگم جریان از چه قراره ................ صبح ها که من میام سر کار شما لالا هستی کنار بابایی.ساعتای 9 بابای زنگ میزنه که بیام دنباله شما .عشقه مامانو ببرم خونه پرستارت.بعد دوباره میام سر کار .پرستارت خدا رو شکر خیلی خانم خوبی هستش از 2 ماهگی پیشش بودی بیشتر از چشماش مواظبت هست خیالم راحته........... ساعتای 10 پاس شیر میگیرم .میام به شما شیر میدم دوباره برمیگردم سر کار این کاره هر روزه منه البته فعلا تا ساعتای 2 سر کار هستم بعد میام دنبال شما با هم دیگه میریم خونه ......... ...
15 مهر 1392

ماه من

مادرانگی را هر روز باآینازم آغاز میکنم...و هر روز این احساس زیبا با من رشد میکند... زیبای کوچکم آنقدر خالص است که هر بار صدایش میزنم بند بند وجودم به لرزه می افتد...چه افتخاریست مادر این فرشته بودن... آن لحظه که صورتش را میبوسم بهترین پاسخ عاشقانه را میگیرم...دیگر مرا خیالی نیست... آینازم!!!همه بازی های کودکی ات را دوست دارم...و هر روز حس بزرگ شدنت را با لذتی آمیخته با ترس ، لمس میکنم...نمی خواهم آرزو کنم ای کاش به اندازه آغوشم میماندی...   چرا که من با هر تار موی تو که رشد میکند ، اوج میگیرم!!!   لذت دیدن قد برافراشتن تو به تنگ شدن آغوشم می ارزد... ...
6 مهر 1392

میبوسمت

می بوسمت                    میخندی       وقتی که می خندی             زندگی جاری می شود به چشمانم که خیره می شوی                  معصومیت نگاهت مرا تا آسمان می برد گریه که می کنی                       قلبم تکه تکه می شود عاشقانه می بوسمت                  چه شیرین می خندی    &...
6 مهر 1392

تولد همسر عزیزم .....

چه لطيف است حس آغازي دوباره، و چه زيباست رسيدن دوباره به روز زيباي آغاز تنفس... و چه اندازه عجيب است ، روز ابتداي بودن! و چه اندازه شيرين است امروز... روز ميلاد... روز تو! روزي که تو آغاز شدي!   تولدت مبارک نفسم   عزیزم امروز ، روز تولدت رو اول به تو و خودم تبریک میگم و جشن میگیرم   و دوم به فرشته ها تسلیت میگم ! چون امروز سالروز جدایی رو   با اشک سر میکنن   و در آخر به تقدیرم آفرین میگویم که من رو با تو پیوند زد . . .       ...
31 شهريور 1392